با اكتشاف نفت، عمليات كشف، استخراج، توزيع و فروش اين ماده مهم، در دست كمپانيهاي بزرگ غربي قرار گرفت و آنان بهاي نفت را به ميل خود تعيين كرده، منافع و مصالح توليدكنندگان را ناديده ميگرفتند.
تا اين كه در اواسط تابستان 1339 ش، خريداران نفت، قيمت اين ماده را كاهش دادند. يك ماه پس از اين كاهش يك جانبه، نمايندگان پنج كشور صادركننده نفت شامل: ايران، عراق، عربستان، كويت و ونزوئلا در بغداد گرد هم آمدند و براي حفظ منافع خود در برابر اقدامات خودسرانه شركتهاي نفتي، سازماني به نام "سازمان كشورهاي صادركننده نفت" موسوم به اوپك، به وجود آوردند.
هماهنگي و يكنواخت ساختن سياست كشورهاي عضو و تعيين بهترين روش به منظور حفظ منافع كشورهاي مزبور، تثبيت قيمت نفت خام در بازارهاي جهاني با ايجاد راهها و وسايل لازم و جلوگيري از تغييرات غيرمعقول و زيانآور قيمتها و اداره سازمان بر اساس تساوي كشورهاي عضو و... از جمله اهداف تأسيس اوپك عنوان گرديد. اين سازمان در ابتدا در برابر شركتهاي جهاني نفتي كاري از پيش نميبُرد ولي با پيوستن تدريجي كشورهاي صادركننده ديگر نفت از قبيل الجزاير، ليبي، نيجريه، قطر، امارات متحده عربي، اندونزي، اكوادور و گابن به اوپك، اين سازمان به تدريج قدرت بيشتري يافت و ابتكار عمل را در دهه 1350 ش از دست كمپانيهاي غربي گرفت.
کشتار ووندد نی (The massacre of Wounded Knee) که بصورت رسمی نبرد وندد نی نامیده میشود در ۲۹ دسامبر ۱۸۹۰ (۸ دی ۱۲۶۹) در داکوتای جنوبی اتفاق افتادهاست.
در روز قبل از حادثه گردان هفتم سوارهنظام ایالات متحده دسته مینچونجو Miniconjou از «سرخپوستان لاکوتا» را اسکورت میکرد که در ۸ مایلی غرب نهر ووندد نی در داکوتای جنوبی اردو زدند. در روز حادثه با خیال اینکه سرخپوستان در حال آماده شدن برای نبرد با ارتشیان هستند و با شلیک اشتباهی توسط بازرسان ارتش هنگام خلع سلاح سرخپوستان در کمپ٬ ارتشیان شروع به تیراندازی به سرخپوستان کردند که در نتیجه آن ۱۵۰ تا ۳۰۰ تن از سرخپوستان شامل بر: ۹۰ مرد و ۲۰۰ تن زن و کودک کشته شدند.
تعداد ۵۰ تن از سرخپوستان نیز زخمی شدند که ۷ نفر از آنها بر اثر جراحات جان خود را از دست دادند. ۲۵ تن از نظامیان ارتش آمریکا نیز کشته شدند که تصور بر این است که با شلیک اشتباهی توسط همقطاران خود کشته شدهباشند.
حداقل بیست نفر از سربازان ایالات متحده که در این کشتار شرکت داشتند از سوی دولت ایالات متحده مدال افتخار دریافت نمودند که این عمل بعدها با اعتراض مجلس سوها مواجه شد.
این کشتار آخرین ستیز مسلحانه بزرگ میان قبیله سو لاکوتا و ایالات متحده آمریکا بود.
فیلمی بر اساس کشتار وندد نی با عنوان قلب مرا در ونددنی دفن کن در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) ساخته گردید.
جنگهای گالی یا گلی یا گالیک نام یک رشته جنگ میان رومیان و گلها در میانهٔ سدهٔ یکم پیش از زایش مسیح است که با جنگ آلزیا در ۵۲ (پیش از میلاد) به اوج خود رسید. سرانجام این جنگها پیوسته شدنسرزمین گل به خاک امپراتوری روم و گسترش این امپراتوری بود.
جنگهای گالی سه مرحله داشت:
نخست جنگهایی که رومیان به درگیریهای درونی گلها خود را وارد میساختند (۵۸-۵۷ (پیش از میلاد))؛
دوم لشکرکشیهای تنبیهی رومیان بر ضد نیروهای ضد رومی در خاک گلها (۵۶-۵۵ (پیش از میلاد))،
سوم جنگهای تثبیت قدرت و خواباندن شورشهای پی در پی گلها (۵۴-۵۱ (پیش از میلاد)).
در ۵۸ (پیش از میلاد) هلوتیها از سوئیس کنونی به خاک روم کوچیدند و مرزهای روم را با تهدید رو در رو ساختند. ژولیوس سزار بر آنان تاخت و آنان را به سرزمینشان پس فرستاد. در پایان همان سال گلهای ادو ازرومیان در جنگ با دیگر قبیله گل سکوانها خواهان یاری شدند. سزار به یاری آنان برخاست و سکوانها را تا رود راین به پس راند.
در ۵۷ (پیش از میلاد) دستهای دیگر از گلها به بلژیک کنونی کوچیدند و با قبیلهای به نام بلژها که همپیمان با روم بود به ستیز برخاستند. اگرچه سزار در این جنگ مداخله نمود ولی با ویرانی شهرهای بلژها اینان از پیگیری جنگ دست کشیدند.
در ۵۶ (پیش از میلاد) سزار قبیلههای باشنده در کنار اقیانوس اطلس کانون توجه خود قرار داد، به ویژه که قبیله گلونت دست به یک اتحادیه از قبیلههای ضد رومی زده بودند. آنها نتها مردمانی دریانورد بودند که در خلیج موربیان دست به کشتیرانی میزدند. سزار بر آنان پیروز شد و قبیلههایشان را نابود کرد.
سزار در ۵۵ (پیش از میلاد) برای جنگ با ژرمنها به سوی رود راین تاخت. ولی سوئبها که سزار برای جنگ با آنها پیشتاخته بود با او رودررو نشدند. آنگاه سزار از کانال مانش گذشت تا با بریتونها نبرد کند. این لحظه به پایان رسیدن تاریخ آغازین انگلستان است چه که بریتونها دچار بدبیاری شدند و کشتیهایشان در توفان گذشت و در میدان جنگ نیز با گردونههای جنگی که تا پیش از این ندیده بودند روبهرو گشتند. سزار از ایشان گروگانهایی را گرفت و از پیگیری جنگی که پیروزیش در آن بر او صددرصد آشکار نبود گذشت. ولی سال پس از آن با لشکری نیرومندتر از کاتوولاونهای سلتی بازگشت. او در جنگ پیروز شد و انگلستان را به امپراتوری روم پیوست. این پیروزی تبلیغاتی بزرگی نیز برای خود سزار در رم بود.
زیر فرمان رومیان بودن ناخوشنودی گلها را بر میانگیخت از اینرو میان سالهای ۵۴ و ۵۵ (پیش از میلاد) دستهای از گلهای شمال شرقی زیر فرمان سرکردهشانآمبیوریکس بر رومیان شوریدند. پانزده یگان از سربازان رومی در بیرون شهر کنونی تونره در بلژیک مستقر شدند و شورشیان را نابود ساختند.
این پیشزمینهای برای خیزش ورسینگتوریکس رهبر قبیله آرورنها بود. او گلها را بر ضد رومیان همبسته ساخت. با اینکه در آغاز کار به خوبی پیش رفت ولی سرانجام از سزار در جنگ آلزیا شکست خورد (۵۱ (پیش از میلاد)). از آن پس روم در سرزمین گل دیگر با گرفتاری چندانی روبرو نبود.